ملت نباید فراموش کند
این دولت چگونه شکل گرفت
این دولت چگونه شکل گرفت
پیش از ظهر چهارشنبه میرحسین موسوی با باقی مانده اهل قلم رسانه ها دیگر کرد. او در این دیدار اعلام داشت که بزودی کارپایه و شعارهای وسیع ترین جبهه را در ایران اعلام خواهد داشت تا جنبش سبز انقلابی کشور خود را در آن سازمان بدهد.
موسوی گفت:
منشوری که اعلام خواهد شد، وجهی از به هم پیوستگی مردم خواهد بود و مشخص خواهد کرد که اینها به جنبش سبز پیوستهاند. ما به دنبال شعاری هستیم که بتواند پیوستگی مردم را بیشتر کند و مورد استفادهی مردم قرار بگیرد.
فضایی که میخواهیم منشور را در آن منتشر کنیم فضایی است که حتی شخصی مثل آقای هاشمی را هم تحمل نمیکند. وقتی در بخشهایی از حاکمیت امثال آقای هاشمی هم تحمل نشوند جامعه لاجرم به سمت نظامیتر شدن و امنیتیتر شدن پیش خواهد رفت که هیچکس از این مساله استقبال نخواهد کرد.
ما و کسانی که متعلق به این جنبش هستند باید طوری عمل کنیم که ضمن اینکه ساختارشکنی به مفهوم کسانی که میخواهند خارج از قانون اساسی حرکت کنند اتفاق نیفتد، مطالبات مردم لحاظ شود. ما در منشور خود این دغدغه را داریم که هم پیوستگی مردم حفظ شود، هم منافع ملی لحاظ شود و هم به مطالبات مردم پاسخ داده شود.
این یک ضرورت ملی است که به طور دائم به بحث انتخابات اخیر پرداخته و این مساله زنده نگه داشته شود و این مساله در انبوه وقایع اخبار پس از انتخابات نمیرد و هیچکس فراموش نکند که این دولت در چه فرآیندی شکل گرفته است. با توجه به اینکه مدافعان تقلب تریبونهایی نظیر صدا و سیما در اختیار دارند، مطبوعات باید پرداختن به مسایل پیش آمده در این انتخابات را از جمله وظایف خود بدانند.
نیروهای مدافع جامعه باید حامی قانون اساسی باشند؛ چرا که قانون اساسی در خود ظرفیتهایی دارد که اگر عملیاتی شود حتی گرایشهای ساختارشکنانه را هم متقاعد میکند.
اگر از چارچوب قانون اساسی خارج شویم جامعه با یک آنارشی لجامگسیخته روبهرو خواهد شد که جمع کردن آن غیر قابل پیشبینی خواهد بود. بنابراین همهی نیروها باید در چارچوب قانون اساسی حرکت کنند تا خسارتهای این فضای شبه کودتای تحمیل شده را به حداقل برسانند.
موسوی در باره اعترافات زیر شکنجه گفت:
اگر از همه بازداشتشدگان هم اعتراف بگیرند باز هم افکار عمومی اینها را قبول نمیکند؛ چرا که مردم در وقایع اخیر حضور داشتهاند و دیدهاند که ابعاد این مساله چقدر بوده است. شعارها و رفتارهای مردم نشان میدهد که اگر برخی افراد بخواهند ترفندهایی برای اتصال جنبش سبز مردم به بیگانگان به کار ببندند بیهوده خواهد بود.
دولت پشتیبانی آرای مردم ندارد و در نتیجه مشروعیت ندارد، بنابراین در عمل ناچار خواهد بود به کشورهای خارجی امتیازاتی بدهد که به نفع کشور ما نخواهد بود. ما باید طوری عمل کنیم که سرمایههای عظیم اجتماعی که در انتخابات شرکت کردند بتوانند منسجم باشند و شرایط مفیدی برای آنها به وجود بیاید.
رسانههای مجازی تاثیر بهسزایی در اطلاع رسانی داشتند و این ارتباطات باید تقویت شود و باید فضاسازی لازم در این زمینه صورت گیرد و رسانههای مکتوب و خبرگزاریها هم باید مردم را به استفاده از این رسانههای مجازی تشویق کنند. یکی از نقاط قوت این فضاهای مجازی این است که اعمال سانسور بر روی آنها دشوارتر است.
تا وقتی که آخرین نفر از زندانیان روزهای پس از انتخابات آزاد نشود، پروندهی این انتخابات باز خواهد بود، مضافا اینکه مشروعیت این دولت نیز زیر سئوال خواهد بود.
موسوی گفت:
منشوری که اعلام خواهد شد، وجهی از به هم پیوستگی مردم خواهد بود و مشخص خواهد کرد که اینها به جنبش سبز پیوستهاند. ما به دنبال شعاری هستیم که بتواند پیوستگی مردم را بیشتر کند و مورد استفادهی مردم قرار بگیرد.
فضایی که میخواهیم منشور را در آن منتشر کنیم فضایی است که حتی شخصی مثل آقای هاشمی را هم تحمل نمیکند. وقتی در بخشهایی از حاکمیت امثال آقای هاشمی هم تحمل نشوند جامعه لاجرم به سمت نظامیتر شدن و امنیتیتر شدن پیش خواهد رفت که هیچکس از این مساله استقبال نخواهد کرد.
ما و کسانی که متعلق به این جنبش هستند باید طوری عمل کنیم که ضمن اینکه ساختارشکنی به مفهوم کسانی که میخواهند خارج از قانون اساسی حرکت کنند اتفاق نیفتد، مطالبات مردم لحاظ شود. ما در منشور خود این دغدغه را داریم که هم پیوستگی مردم حفظ شود، هم منافع ملی لحاظ شود و هم به مطالبات مردم پاسخ داده شود.
این یک ضرورت ملی است که به طور دائم به بحث انتخابات اخیر پرداخته و این مساله زنده نگه داشته شود و این مساله در انبوه وقایع اخبار پس از انتخابات نمیرد و هیچکس فراموش نکند که این دولت در چه فرآیندی شکل گرفته است. با توجه به اینکه مدافعان تقلب تریبونهایی نظیر صدا و سیما در اختیار دارند، مطبوعات باید پرداختن به مسایل پیش آمده در این انتخابات را از جمله وظایف خود بدانند.
نیروهای مدافع جامعه باید حامی قانون اساسی باشند؛ چرا که قانون اساسی در خود ظرفیتهایی دارد که اگر عملیاتی شود حتی گرایشهای ساختارشکنانه را هم متقاعد میکند.
اگر از چارچوب قانون اساسی خارج شویم جامعه با یک آنارشی لجامگسیخته روبهرو خواهد شد که جمع کردن آن غیر قابل پیشبینی خواهد بود. بنابراین همهی نیروها باید در چارچوب قانون اساسی حرکت کنند تا خسارتهای این فضای شبه کودتای تحمیل شده را به حداقل برسانند.
موسوی در باره اعترافات زیر شکنجه گفت:
اگر از همه بازداشتشدگان هم اعتراف بگیرند باز هم افکار عمومی اینها را قبول نمیکند؛ چرا که مردم در وقایع اخیر حضور داشتهاند و دیدهاند که ابعاد این مساله چقدر بوده است. شعارها و رفتارهای مردم نشان میدهد که اگر برخی افراد بخواهند ترفندهایی برای اتصال جنبش سبز مردم به بیگانگان به کار ببندند بیهوده خواهد بود.
دولت پشتیبانی آرای مردم ندارد و در نتیجه مشروعیت ندارد، بنابراین در عمل ناچار خواهد بود به کشورهای خارجی امتیازاتی بدهد که به نفع کشور ما نخواهد بود. ما باید طوری عمل کنیم که سرمایههای عظیم اجتماعی که در انتخابات شرکت کردند بتوانند منسجم باشند و شرایط مفیدی برای آنها به وجود بیاید.
رسانههای مجازی تاثیر بهسزایی در اطلاع رسانی داشتند و این ارتباطات باید تقویت شود و باید فضاسازی لازم در این زمینه صورت گیرد و رسانههای مکتوب و خبرگزاریها هم باید مردم را به استفاده از این رسانههای مجازی تشویق کنند. یکی از نقاط قوت این فضاهای مجازی این است که اعمال سانسور بر روی آنها دشوارتر است.
تا وقتی که آخرین نفر از زندانیان روزهای پس از انتخابات آزاد نشود، پروندهی این انتخابات باز خواهد بود، مضافا اینکه مشروعیت این دولت نیز زیر سئوال خواهد بود.
***********
این مقاله همزمان با سخنرانی اخیر مهندس میر حسین موسوی نبوده است
با توجه به سخنان مهندس میر حسین موسوی آیا ملت ایران از خواسته های مشروع خود دست بر خواهند داشت ؟
تظاهرات میلیونی مردم ، تظاهرات و اجتماعات ایرانیان در خارج از کشور ، شعارهای ملت ایران که فقط خواهان پس گرفتن رای خود بودند تغییر یافت و روند و شکل گیری دیگری را به خود گرفت ، میلیونها ایرانی بعد از حضور در انتخابات متوجه شد که دیدگاه نظام نسبت حضور آنان و آرای آنان چیست و همچنین سخنان شیخ محمد یزدی و استدلال ایشان پیرامون مشروعیت وحاکمیت ولایت فقیه " گفت که مشروعیت جمهوری اسلامی به رای مردم نیست، بلکه یک مشروعیت الهی است و دراین میان رای مردم، مقبولیت می تواند باشد نه مشروعیت" { ولی قانون اساسی مکررا به حضور و پشتبانی مردم اشاره نموده است ومسئولین نظام جمهوری اسلامی همیشه اقرار می کند که رهبر از طرف مردم انتخاب شده است و پشتیبان نظام مردم هستند و میزان رای ملت است } و.....مسئله رفتار و دیدگاه شورای نگهبان { یعنی شورای نگهبان است که تشخیص میدهد کدام انتخاب مشروعیت الهی رهبر را حفظ می کند و بر حسب همان صلاحیت افراد را تائید یا رد می نماید } .
امروز ملت ایران خواهان مسائل دیگری همچون تغییر در قوانینی که در قانون اساسی اختیارات رهبری نظام را آنقدر وسعت داده است که قوه مجریه و مقننه هیچکاره اند . بخشی از ملت ایران که هنوز به انقلاب و آرمانهای او باور دارند خواهان محدود نمودن اختیارات رهبری است و بر این باور هستند که با انجام چنین کاری می توان راه بهبودی نظام اسلامی را هموار نمود و اما بخش دیگر مردم ایران خواهان براندازی نظام جمهوری اسلامی هستند چون معتقدند نظامی که درسایه اسلامیت دست به کشتار مردم می زند یک دیکتاتوری مذهبی است که می تواند هر منتقدی را بنام محارب با خدا محکوم به مرگ نماید ، البته باید یاد آور شد وقتی عملکرد و بیان بعضی از مسئولین را می بینند که بنام اسلام و تشیع از هیچ جنایتی رویگردان نیستند وعملکرد و رفتار خود را منسوب به روایات و احادیث صدر اسلام می نمایند و برای شانه خالی کردن با هر سلیقه ای تفسیرش می نمایند .این دودستگی که امروز در صف معترضین به انتخابات و حوادث بعد از آن بوجود آمده است باعث بوجود آمدن دو طیف از یک جریان اعتراضیست ولی در نکاتی دیگر خواسته های این دو طیف با همدیگر یکی است که می توان به اصلی ترین آن که خواهان دادگاه علنی ومجازات عاملین کشتارهای مردم و همچنین عزل محمود احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهور دهم هستند اشاره نمود . آیا نظام برای ثبات قدرت خود و فرو نشاندن خشم ملت ایران حاضر است که محمود احمدی نژاد را قربانی کند ؟ آیا نظام حاضر است آمرین کشتار و ضرب و شتم مردم را به پای میز محاکمه بکشاند؟
بسیاری بر این عقیده اند که اگر نظام به خواسته های مردم تن در دهد ممکن است درخواست های دیگر مردم پی در پی بر روند اعتراضات آنان ادامه یابد و اما برخی دیگر معتقدند که اگر نظام به دو خواسته مهم مردم یکی عزل محمود احمدی نژادو دیگری محاکمه و دستگیری آمرین کشتار و ضرب و شتم مردم تن در دهد نظام برای سالیان دراز خود را بیمه نموده است و بهترین راهکار صدور انقلاب اسلامی به جهانیان است .. و نه تنها روزهای خوش بار دیگر باز خواهد گشت بلکه دیدگاه دیگر جهانیان نسبت به اسلام و تشیع و نظام جمهوری اسلامی و مسئولین نظام تغییر خواهد یافت .
البته این خواست قدرتهای بزرگ نیست چون اینگونه عملکرد نظام جمهوری اسلامی باعث لطمه وارد کردن به بخش اعظم درآمدهای آنان که از کشورهای خاور میانه است می شود و این دموکراسی دینی و حکومتی باعث اضمحلال حکومت های خود کامه شیخ های حاشیه نشین خلیج فارس می گردد و با بر قراری جمهوری های اسلامی دیگر و اداره کشور بدست مردم از قدرت مانور کشور های قدرتمند غربی در منطقه کاسته می شود و بدون شک اتحاد قوی بین کشورهای اسلامی بوجود خواهد آمد و زمانی خواهد رسید که سرمایه های کشورهای اسلامی از بانک های غربی بیرون کشیده میشود که بزرگترین لطمه اقتصادی به جهان غرب وارد خواهد آمد و همچنین موجودیت اسرائیل بخطر خواهد افتاد . به همین خاطر ا سالیان دراز است که همیشه بین کشورهای اسلامی یک نزاغی چه قومی یا مذهبی در جریان بوده است که حاصل همین نزاغها و جنگها دوچیز برای غربیان داشته است 1- فروش تسلیحات نظامی 2- - آزمایشات و سنجش قدرت تسلیحات نظامی خود 3- جلوگیری از بوجود آمدن یک گستره بزرگ اسلامی . . باید یاد آور شد جنگ عراق باایران که با پشیبانی تمام کشورهای اسلامی و کشورهای غربی از دولت عراق بدین علت بود که آنان از شیوع انقلاب اسلامی در کشورهای خود بی امان در وحشت بسر می بردند ، بعد از پایان جنگ عراق با ایران برای فروش تسلیحات نظامی به کشورهای اسلامی منطقه صدام حسین رئیس جمهور معدوم عراق را تشویق نمودند که به کشور کوچک کویت حمله نماید ، دولتهای غربی چون بهانه دیگری را برای بروز یک جنگ دیگر در خاور میانه نداشتند حکومت طالبان در افغانستان بهانه جدید خود نمودند آمریکا اولین دولتی بود که حکومت طالبان را در افغانستان برسیمت شناخت . . دولتهای غربی برای اینکه جلو گرایش ملت های خود را به سمت اسلام بگیرند به حکومت ملا عمر ( طالبان ) اجازه رفتار شنیع با ملت افغانستان را بنام احکام الهی و اسلامی را دادند و پس از تهیه مدارک تصویری کامل از رفتار آنان بنام حاکمان اسلامی با مردم بی دفاع از آنان سلفی های جهادی ساختند که برای مقابله با غربی ها بنام اسلام و با نام خدا الله اکبر گویان انسانهای بی گناه را جلوی دوربین ها ی تلویزیونی سر بریدند ، بدون تردید این رفتار ها را همه را به پای اسلام و مسلمانان گذاشتند و غربیان که خود را ناجیان مردم ضعیف و بی دفاع قلمداد می نمایند به اسم یاری کردن مردم ستمدیده عراق و افغانستان در منطقه خاور میانه حضور پیدا نمودند که هم از نزدیک بر قدرت نظامی پاکستان ، هند وستان و الخصوص کشور چین نظارت داشته باشند و هم تولیدات نظامی خود را به مصرف برسانند و ایمان داشته باشید تا یک سنت آخر هر گلوله خود را چند برابر از ملت افغانستان و عراق مطالبه ننمایند دست بردار نیستند . باید خاطر نشان کرد که کشورهای جهان اسلام صاحب بیش از 75% سرمایه جهان هستند
البته این خواست قدرتهای بزرگ نیست چون اینگونه عملکرد نظام جمهوری اسلامی باعث لطمه وارد کردن به بخش اعظم درآمدهای آنان که از کشورهای خاور میانه است می شود و این دموکراسی دینی و حکومتی باعث اضمحلال حکومت های خود کامه شیخ های حاشیه نشین خلیج فارس می گردد و با بر قراری جمهوری های اسلامی دیگر و اداره کشور بدست مردم از قدرت مانور کشور های قدرتمند غربی در منطقه کاسته می شود و بدون شک اتحاد قوی بین کشورهای اسلامی بوجود خواهد آمد و زمانی خواهد رسید که سرمایه های کشورهای اسلامی از بانک های غربی بیرون کشیده میشود که بزرگترین لطمه اقتصادی به جهان غرب وارد خواهد آمد و همچنین موجودیت اسرائیل بخطر خواهد افتاد . به همین خاطر ا سالیان دراز است که همیشه بین کشورهای اسلامی یک نزاغی چه قومی یا مذهبی در جریان بوده است که حاصل همین نزاغها و جنگها دوچیز برای غربیان داشته است 1- فروش تسلیحات نظامی 2- - آزمایشات و سنجش قدرت تسلیحات نظامی خود 3- جلوگیری از بوجود آمدن یک گستره بزرگ اسلامی . . باید یاد آور شد جنگ عراق باایران که با پشیبانی تمام کشورهای اسلامی و کشورهای غربی از دولت عراق بدین علت بود که آنان از شیوع انقلاب اسلامی در کشورهای خود بی امان در وحشت بسر می بردند ، بعد از پایان جنگ عراق با ایران برای فروش تسلیحات نظامی به کشورهای اسلامی منطقه صدام حسین رئیس جمهور معدوم عراق را تشویق نمودند که به کشور کوچک کویت حمله نماید ، دولتهای غربی چون بهانه دیگری را برای بروز یک جنگ دیگر در خاور میانه نداشتند حکومت طالبان در افغانستان بهانه جدید خود نمودند آمریکا اولین دولتی بود که حکومت طالبان را در افغانستان برسیمت شناخت . . دولتهای غربی برای اینکه جلو گرایش ملت های خود را به سمت اسلام بگیرند به حکومت ملا عمر ( طالبان ) اجازه رفتار شنیع با ملت افغانستان را بنام احکام الهی و اسلامی را دادند و پس از تهیه مدارک تصویری کامل از رفتار آنان بنام حاکمان اسلامی با مردم بی دفاع از آنان سلفی های جهادی ساختند که برای مقابله با غربی ها بنام اسلام و با نام خدا الله اکبر گویان انسانهای بی گناه را جلوی دوربین ها ی تلویزیونی سر بریدند ، بدون تردید این رفتار ها را همه را به پای اسلام و مسلمانان گذاشتند و غربیان که خود را ناجیان مردم ضعیف و بی دفاع قلمداد می نمایند به اسم یاری کردن مردم ستمدیده عراق و افغانستان در منطقه خاور میانه حضور پیدا نمودند که هم از نزدیک بر قدرت نظامی پاکستان ، هند وستان و الخصوص کشور چین نظارت داشته باشند و هم تولیدات نظامی خود را به مصرف برسانند و ایمان داشته باشید تا یک سنت آخر هر گلوله خود را چند برابر از ملت افغانستان و عراق مطالبه ننمایند دست بردار نیستند . باید خاطر نشان کرد که کشورهای جهان اسلام صاحب بیش از 75% سرمایه جهان هستند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر