25 سپتامبر 2009 در 2:18 ق.ظ
( *** من می خواهم هفت دولت جهان زیر پرچم ایران برود آن وقت تو به من می گویی من زیر بیرق بیگانه بروم و زیر پرچم روس پناه ببرم ؟ ***)
کلام سردار ملی ستار خان
امروز اول مهر ماه1388خورشیدی روز باز گشایی مدارس و دانشگاههای کشور است و به نام سرآغاز سال تحصیلی جدید است روز سرآغاز ی دیگر برای کسب دانش وخرد ورزی ، روز باز گشایی مهر و عشق، روز سر تعظیم فرود آوردن به تمامی بزرگان و فرهیختگان نامور عرصه دانش و علم ایران زمین که باعث مباهات عالم جهان بودند و هستند و دنیای علم همیشه خود را مدیدون این صاحب نامان ایرانی می داند ، خجسته و مبارک باد برای تمام فرزندان ایران زمین . امروز همانطور که کلاس درس دانشپویان در ایران گشوده شد در گوشه دیگر جهان دانشپویان و فرهیختگان ایرانی فرزندان کوروش وبابک و بوعلی و رازی و … در هر لباس با هر مرام و مسلک و باور خویش آموخته های خود را برخ جهانیان کشیدند و در فضای بزرگ معنویت لاهوتی با نغمه های آزادی خویش یاد بزرگ بانوان و مردان شهید راه وطن را در شهر نیویورک گرامی داشتند. این تجمع بزرگ و بی سابقه هموطنان ایرانی خارج از کشور که به اجبار حاکمان رژیم جمهوری اسلامی غربت نشینشان کردند آنقدر با هیجان بوده است که تمام چشم های مردمان جهان و خبرگزاری معتبر و صاحب نام را مات و مبهوت خود ساخته است . این شور بی آلایش ایرانیان در مقابل مقر سازمان ملل که دسته دسته وطن پرستان ایرانی را به آغوش می کشید ایرانیانی که از گوشه و کنار شهر ها ی آمریکا و کاناد از کشورهای قاره اروپا و آسیا ، آفریقا و حتی قاره دور افتاده اقیانوسیه برای سپاس و قدرانی از هموطنان داخل ایران و همصدا شدن با آنان فریاد برآورند که محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ما ایرانیان نیست و نخواهد بود ، ایرانیانی که بدنبال احقاق خون نا به حق ریخته فرزندان خود در طی سی سال انقلاب اسلامی و بخصوص فرزندان به خون غلطیده چند ماه اخیر پس از انتخابات کودتایی که توسط تمامیت خواهان سفاک و خونریز بر زمین ریخته شد در کنار همدیگر با صدای خروشان و طنین افکن ( مرگ بر دیکتاتور ) لرزه بر شهر نیویورک و ساختمان عظیم سازمان ملل انداختند . فرزندان غربت نشین ایرانی به حمایت مردم داخل ایران گرد هم آمدند تا جهانیان بدانند که همه ایرانیان در هر کجای این گیتی باشند ایرانی هستند و باهمدیگر همگام و همصدا خواهند بود . درود بیکران به تمامی آزادمنشان ایرانی که درفش کاویانی فتاده از دست رستم فرخزاد را با دیگر برافراشته نمودند. ایرانیانی که بی سابقه ترین تظاهرات مقابل سازمان را فراهم نمودند نه تنها خواب از چشم هیئت طویل و دراز محمود احمدی نژاد و یارانش که به اتفاق همسر و فرزندان خویش بر ینگه دنیا سفر نموده اند ربائیدند بلکه خواب از چشم دیگر یاران آنان هم ربودند . سفر چندین میلیون دلاری رئیس جمهوری که ادعای سالم زیستن را بزبان می آورد و ادعای پوشیدن رخت شهید رجایی بر تن دارد و از اسراف و بریز و بپاش پرهیز می نماید ، لافی بیش نبوده است ، هزینه گزاف این هیئت ندید بدیدی که به اتفاق خانواده آرزوی پا گذاشتن به ایالات متحده آمریکا را داشتند می توانست پاسخگوی بخش عظیمی از خواسته های معلمان کشور را باشد ، هیئتی که هر کدام به تنهایی ماموریت دارند که در راهروهای سازمان ملل پرسه بزنند تا با یک مقام امریکایی روبرو شوند ، همان آمریکای جهانخواری که در تمام مراسم های دولتی و حکومتی کشور با شعار خواستار مرگ او می باشند و با مشتهای کوبنده خود فریاد ( مرگ بر آمریکا ) را سر می هند ، امروز برای همه جهانیان واضح و مبرهن شده است که آن مشتهای به اصلاح کوبنده آنقدر توخالی و پوچ بوده است که رئیس جمهور کودتاچیان در مصاحبه با کانال دو فرانسه گفت که آقای پرزیدنت اوباما باید با دیده دوست و همراه به ایران نگاه کند و ایران را دوست و یار خود بداند . واقعا این جای تعجب است که همین چند روز پیش در روز قدس بلندگو تربیون نماز جمعه مردم را دعوت به گفتن شعار مرگ بر آمریکا می نمود ، آیا این نشانه بزرگ همان توخالی بودن مشتهای آنان نیست ؟ آیا این نشانه فریبکاری نظام اسلامی و انقلابی در ایران نیست که سالیان متمادی فریبکارانه و باتزویر و ریا آمریکا را دشمن مردم ایران تلقی نموده اند نیست ؟ که امروزه بدنبال گوشه چشم و لطف دولتمردان آمریکا ملتمسانه واسطه های مختلف می فرستند و مکتوبات مختلف به کاخ سفید ارسال می نمایند . در تظاهرات روز قدس دنیا شاهد بود که خشم قلبی ملت ایران چه بود و ملت ایران بجای شعار مرگ برآمریکا خطیب شعار گوی حکومت ملت ایران یکپارچه فریاد ( مـــرگ بــــر روسیـــه ) سر می دادند که به حاکمان خونریز رژیم اسلامی بفهمانند دشمن ملت ایران از سالیان دراز تا بحال این همسایه های شمالی روبه صفت و دد منش هستند که در گذشته نه چندان دور در جنبش مشروطیت سایه خفت بار و سفاکانه این روسها بودند که با سردار معروف خود { سردار لیاخوف روسی } مجلس شورای ملی ایران را به توپ بستند و خون فرزندان ایران را بر زمین ریختند . ای کاش یک موی ستار خان سردار ملی و باقر خان سالار ملی بر تن این حاکمان رژیم اسلامی بود تا دشمن اصلی ایران را بشناسند . جا دارد یادی از سخن پر مغز و پر محتوای ستار خان سردار ملی ایران را که باید با و طلا ی ناب و خط زرین نوشت که در مقابل درخواست روسیه از او به کنسول امپراتوری روس آنچنان غرور آفرین سخن گفت که تا ابد بر صفحات زرین تاریخ ایران باقی خواهد ماند . آن فرزند دلاور ایران ” ستار قره داغی دشتگیر ” مردی بی سواد از میدان مال فروشان تبریز در پاسخ به درخواست کنسول روس که به محله امیر خیز تبریز آمده بود به ستار خان آن دلاور تبریزی پیشنهاد بدهد که در مقابل 30 هزار تومان وجه نقد ، چند راس اسب ، دوباغ و 10 هکتار زمین کشاورزی و خیلی چیزهای دیگر دست از مبارزه بردارد و بجای پرچم سه رنگ شیر و خورشید ایران پرچم روس را بر سر در منزلش نصب کند گفت : ( *** من می خواهم هفت دولت جهان زیر پرچم ایران برود آن وقت تو به من می گویی من زیر بیرق بیگانه بروم و زیر پرچم روس پناه ببرم ؟ ***)
چو ایران نباشد تن من مباد بدین بوم بر زنده یک تن مباد
برگرفته از سایت کاملیا انتخابی فرد

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر