
من در جلسه همایش ملی نخبگان و دیدار با خامنه ای شرکت داشتم و قصد دارم ماوقع را توضیح دهم.
تعدادی برای صحبت کردن از قبل انتخاب شده بودند و حتی صحبتها و متن سخنرانی اونها هماهنگ شده بود . این افراد یکی یکی رفتند و همان صحبتهای کلیشه ای وخسته کننده همیشگی را (همگی از روی کاغذ واو ننداز) خواندند. در پایان خامنه ای پرسید کس دیگری صحبتی نداره؟ تعدادی دست بلند کردند و یک نفر بلند شد ایستاد که خامنه ای گفت برود صحبت کند. این دانشجو سخنان شدیدا انتقادی را شجاعانه و درکمال خونسردی بر زبان راند. وی خود را دانشجوی رشته ریاضی دانشگاه شریف معرفی کرد و در ابتدای صحبت گفت که این کسانی که از طرف نخبگان آمدند و از روی کاغذ حرفهایی زدند نماینده تمام نخبگان نبودند و ما آنها را انتخاب نکرده بودیم. این حرف با تشویق شدید و استقبال حضاری که قبل از آن با صحبتهای خواب آور کسل شده بودند همراه شد. سپس وی حرفهای خود را به این شکل ادامه داد، که من سعی می کنم تا جای ممکن عین جملات وی و در غیر این صورت نقل به مضمون بیاورم :
"حرفهای من در زمینه متفاوتی نسبت به آنچه که دوستان مطرح کردند می باشد و صحبتهای خود را در 3 بخش ارایه می کنم.
1- متاسفانه صداوسیمای ما بازتاب دهنده ی آنچه که درکشور ما میگذرد نیست. آیا به نظر شما صدا وسیما وقایع اخیر را به همان شکلی که در جامعه ما وجود داشت نشان داد ؟ یا خلاف واقع بود؟ درسته که حرفهای من به صورت سوالی هست اما منظور بنده از لحنم کاملا مشخصه . متاسفانه زمانی که رسانه مادرو مهمترین عنصر اطلاع رسانی مردم بدین شکل رفتار میکند انتظاری از دیگر رسانه های خرد نمی رود. صدا وسیما یی که زیر نظر شما کار میکند و رییس آن را شما تعیین می کنید ، دو حالت دارد : یا به دستور شما این گونه عمل میکند و یا نظارتی بر آن ندارید. این سوال مطرح است که در این 30 سال آیا واقعا جامعه ما به سمت اسلامی شدن و اخلاقی بودن پیش رفته؟ اگر ذره ای هم جواب به این سوال منفی باشد باید به عملکرد خود در این 30 سال شک کنیم.
2- مساله دوم را من با مثالی در یک مقیاس کوچکتر مطرح می کنم. در یک خانواده زمانی که دو برادر با یکدیگر مشکل دارند اگر پدر خانواده با برادر کوچکتر برخورد خشنی کند ، برادر بزرگتر هم به خود این اجازه را می دهد که با برادر کوچکتر رفتار خشونت آمیز داشته باشد. شما که مقام پدری دارید وقتی با مخالفان خود آن گونه برخورد می کنید عوامل پایین تر نیز به طبع آن رفتاری دارند که همه میدانند در زندانها چه گذشت. در مورد وقایع زندانها من به یاد دارم که در یکی از سخنرانی ها فرمودید که با مسببان این گونه وقایع و متخلفان زندانها به شدت برخورد می شود اما.. من خودم در یک تظاهرات سکوت در تاریخ (...) حضور داشتم. اونجا لباس شخصی ها و افراد لباس دار ریختن و همه ما رو زدند.
3- من نمیدانم چرا در این کشور اجازه ابراز هیچ گونه انتقادی در مورد شما داده نمی شود؟ من دراین 5 سالی که روزنامه ها را مطالعه می کنم ندیدم که کسی نقدی به شما وارد کند حتی یک جمله مجلس خبرگان که وظیفه آن نقد و نظارت بر عملکرد رهبری است عملا مشاهده می شود که این کار را انجام نمی دهد. "
دربین صحبتها بسیجی هایی که بین حاضران پخش بودند پارازیت می انداختند و داد میزدن که تمومش کن . وسط صحبتها یک برگ کاغذ به آن دانشجو دادند. او هم رو کرد به خامنه ای و گفت که به من گفتن که وقتت تمومه اما اگر اجازه میدین هنوز صحبت دارم.
همین موقع بسیجی ها هم صلوات فرستادن که تمومش کنن .خامنه ای گفت از اول هم وقت تموم بود ولی حالا شما صحبتهاتو ادامه بده. در پایان صحبتهای وی با تشویق شدید و بسیارطولانی نخبگان همراه شد. بعد خامنه ای شروع کرد به جواب دادن و اظهار ناراحتی کرد که اینجا ما نمیخواستیم از این دست صحبتها مطرح بشه و دوست داشتم که در زمینه مسایل نخبگان و علمی بحث بشه و در جواب به آن دانشجو همان حرفهایی را زد که در خبرها دیدیم. یعنی در واقع به خاطر صحبتهای آن دانشجو بود که خامنه ای مجبور شد درباره انتخابات حرف بزند و ...
وی پاسخ داد کی گفته از ما انتقاد نمی کنن ؟! من خودم گفتم برید کرسی های آزاد اندیشی تو دانشگاهها بزنید. چرا راه ننداختین خودتون؟ برید انتقاد کنید و...
یک بسیجی ذوب در ولایت هم گفت آقا میخوام بیام دست بوسی . خامنه ای هم چفیه اش رو در آورد گذاشت برای اون و فورا از پرده پشت سرش غیبش زد. به نخبگان گفته بودند انتهای مراسم قراره نماز جماعت به امامت آقا برپا بشه ما سرگردون مانده بودیم که حالا چی به چیه و قراره چی بشه... اونا هم گفتن دیگه تمومه ، نمازی در کار نیست خودتون برید بخونید.
در ادامه همایش من دیگه اثری از اون دانشجویی که رفته بود صحبت کرده بود ، در همایش ندیدم.
پی نوشت :
در پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبری به این آدرس
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=contentShow&id=6056
می بینید که نام این دانشجو (محمود وحید نیا) در انتهای لیست کسانی که صحبت کردند اومده اما از مدارج و افتخاراتش چیزی ننوشته در صورتی که برای نفرات قبلی که با هماهنگی بوده این کار رو کرده. در سایت دفتر حفظ و نشر آثار آبت ا... خامنه ای این مورد تا حدودی توضیح داده شده :
http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=8294
********************************
واما درهمین راستا نقلی ازسایت وزین سهرابستان
محمود، دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف و فردی آکادمیک است که دنیا را از دریچه استدلال و علم می بیند. وی با شجاعت در بارگاه مقام ولایت بپا خاسته و سئوالاتش را مطرح می کند. اولین پرسش محمود درباره صدا و سیما است: «آیا صدا و سیمای ما تصویر درستی از كشور و جهان ارائه می دهد یا تصویری غیرواقعی و كاریكاتورگونه؟ آیا صداوسیما به عقاید مختلف اجازه دفاع از خودشان را می دهد؟ عقایدی كه بخصوص در همین رسانه مورد نقد و یا حتی حمله قرار میگیرد؟ آیا صدا سیمای ما نقل قولی كه از افراد می كند و یا رویدادهایی كه روایت می كند، وفادارانه و منصفانه است؟»
محمود وحیدنیا همچون هزاران جوان دیگر که با تکیه بر شایستگی هایشان به دانشگاهها راه پیدا کرده اند، مجبور بوده است سالهای زیادی را بشدت تلاش نموده و زحمت بکشد تا به دانشگاه و رشته مورد علاقه اش دست یابد.
در مقابل او فردی قرار گرفته است که حوزوی است و دنیا را از دریچه توهم می بیند. وی هرگز در عمرش برای موفقیت در امتحانات، شب بیخوابی نکشیده و استرس کنکور را تجربه نکرده است. خامنه ای قبل از پاسخ دادن به این سئوال، به روش حوزوی، سعی می کند تا ابتدا طرف مقابلش را تحقیر نموده و کوچک کند: «انشاءالله خدای متعال شرح صدر خواهد داد به همه ما كه درست بفهمیم، درست ببینیم و درست بیان كنیم. در انتقاد از بى انصافىِ یك دستگاه یا یك كس، خود ما باید دچار بىانصافى نشویم.»
و سپس چنین پاسخ می دهد:
«خیلى پیشرفت هاى برجسته و بزرگ هست كه صدا و سیما نشان نمی دهد. دلیلش هم این است كه شما مجموعه مرتبط با حوادث گوناگون، از خیلى از حقائق كشور و پیشرفت هاى كشور مطلع نیستید، نقص صدا و سیماى ماست. اگر صدا و سیما می توانست همانجور كه تلویزیون فلان كشور غربى با یك سابقه و تجربهى فراوان و با استفاده هاى هنرى دروغ هاى خودش را راست جلوه میدهد، واقعیات موجود كشور را درست منعكس كند، شما بدانید امروز امید نسل جوان، دلبستگى نسل جوان به كشورش، به دینش، به نظام جمهورى اسلامى، بمراتب بیشتر از حالا بود.»
و حتی در متن پاسخش نیز پروایی از توهین به این دانشجوی شجاع ندارد و وی را به بی اطلاعی متهم می کند و سفسطه می کند که صدا و سیما در عدم دلبستگی نسل جوان به دین و نظام جمهوری اسلامی مقصر است، زیرا در استفاده از "جلوه های ویژه" ضعیف و ناتوان است، وگرنه می توانست از رهبر و نظام، چنان تصویری بسازد و بخورد ملت بدهد که چشمانان خیره شود.
اصولاً پیش نیاز آخوند شدن پررویی است، اگر خیلی پررو و دریده باشند از حد آخوندی فراتر رفته و ردای مداحی بر تن می کنند، اگر اصلاً پررو نبوده و فقط اهل مطالعه و تحقیق باشند می شوند مثل علامه طباطبایی، اگر کمی پررو باشند و زیاد هم اهل تحصیل حوزوی نباشند می شوند امام جماعت مسجد، اگر پررو و سنگدل باشند می شوند حاکم شرع و قاضی و حکم شلاق و سنگسار و قطع دست و پا و اعدام می دهند، اگر پررو و پول پرست باشند می شوند نماینده مجلس و چپ و راست از این وزیر و آن وزیر توصیه و سهمیه و مجوز می گیرند و تبدیل به پولش می کنند، ولی اگر از همه اهالی حوزه پرروتر باشند، بدون آنکه مجتهد یا مرجع تقلید باشند، بدون اینکه دود چراغ خورده و درس خارج خوانده باشند، می شوند رئیس همه آخوندها و تاج ولایت فقیه را بر سر می گزارند. حال تصور کنید که محمود وحیدنیا با چه حریفی مچ انداخته است.
محمود اما همچنان شجاعانه به سنوالاتش ادامه می دهد و به موضوع انتقادناپذیر بودن رهبر می پردازد و می گوید: «من شاید چهارپنج سال است كه به صورت جدی تر روزنامه می خوانم و مجلات را مطالعه می كنم. این مدت واقعاً به یاد نمی آورم كه مطلبی را با عنوان نقد رهبری خوانده باشم. نقد رهبری را هم به شكل عمومی میشود مطرح كرد و هم به صورت خاص در مجلس خبرگان. من احساس می كنم اگر چنین نشود، این شرایط منجر به نفاق و كینه میشود.»
رهبر در پاسخ می فرمایند: «شما جوانها الحمدلله باهوشید، بااستعدادید، بتدریج خیلى از حقائق براى شماها روشن خواهد شد. ما كه نگفتیم از ما كسى انتقاد نكند؛ ما كه حرفى نداریم. البته انتقاد هم میكنند. انتقاد هم هست، فراوان هست، كم هم نیست، بنده هم میگیرم، دریافت میكنم و انتقادها را میفهمم.»
باز هم این دانشجوی قهرمان را تحقیر می کند که "بتدریج خیلى از حقائق براى شماها روشن خواهد شد" و مکرراً از لفظ «ما» بجای «من» استفاده می کند، زیرا در ادبیات فارسی، برای تواضع، بجای «من» به خودشان می گویند «ما».
انتقادها را هم که دریافت می فرمایند و خوشبختانه آنها را می فهمند. موضع گیری های ایشان هم در اثر فهمی است که از انتقادها دارند. البته می توانید حدس بزنید که انتقادهایی که به رهبر تحویل می دهند از کجا می آید و چه محتوایی دارد. این انتقادها عمدتاً از سرداران سپاه و بازجویان کهریزک و اوین و دادستان و قوه قضائیه است که اعتراض دارند چرا رهبر اینهمه دلرحم و مسامحه کار است و چرا دستور قتل عام مخالفین را نمی دهد تا کار یکسره شود.
شیر دانشگاه صنعتی شریف و سمبل جوانان سبز ایرانی بعنوان آخرین پرسش در انتقاد از چگونگی برخورد نیروی انتظامی با تجمعات پس از انتخابات ادامه می دهد: «اگر مقداری روش های اقناعی تر داشتیم و از خشونت به جز در موارد ضرورت استفاده نمی كردیم، نظام ما بقای بهتری نداشت؟ آیا مردم متحدتری نداشتیم؟ چون وحدت واقعی بنظر من بیش از اینكه با نصیحت حاصل شود، نتیجه رفتار مردم با حكومت و رفتار حكومت با مردم است و رفتار مردم با همدیگر است.»
این سنوال از نظر رهبر ارزش پاسخ دادن را پیدا نمی کند.
محمود وحیدنیا دانشجوی ریاضی دانشگاه شریف و برنده المپیاد جهانی ریاضی، مفتخر به دریافت مدال طلای جنبش سبز را از طرف نداها و سهرابها، و همه اسیران در بند سلولهای انفرادی ولایت فقیه است. مبارکش باد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر